کد مطلب:47448
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:15
آيا از نظر قرآن، تنها ايمان آوردن به پروردگار براي رستگاري كافي است؟
ايمان، همان قرار گرفتن عقيده در قلب است و اصلاً از مادة امن گرفته شده; بنابراين معني آن، امنيت دادن است و شايد مناسبتش اين باشد كه مؤمن در واقع، موضوعات اعتقادي خود را از شكّ و ترديد كه آفت اعتقاد است، امنيت بخشيده است.(الميزان، علامه طباطبائي;، ج 1، ص 55، ترجمة موسوي همداني.)
امّا براي رسيدن به ايمان، علم به تنهايي كافي نيست; گاهي انسان به چيزي عالم است، ولي به آن مؤمن نيست. اعتقاد علمي بايد با جان و قلب انسانِ معتقد و عالم عجين شود و در اوصاف نفساني و اعمال بدني او جلوه كند، تا اطلاق ايمان بر آن درست باشد، و بر اين اساس، اطلاق مؤمن بر كسي كه عقيدة حقّ را تنها بر زبان ميراند، درست نيست.(تسنيم، عبدالله جوادي آملي، ج 2، ص 156، مركز نشر اسرأ، چاپ اول، پاييز 78.)
از همين رو است كه خداوند متعال، به باديه نشينان ميفرمايد: قَالَتِ الاْ ?َعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَـَكِن قُولُوَّاْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الاْ ?ًِيمَـَنُ فِي قُلُوبِكُم;(حجرات،14) باديه نشينان گفتند: ايمان آوردهايم، بگو: هنوز ايمان ]حقيقي[ نياوردهايد، ولي ]بهتر است[ بگوييد: اسلام آوردهايم، چرا كه هنوز ايمان به ]ژرفاي[ دلهايتان راه نيافته است.
قرآن كريم، راه نجات را در ايمان، آن هم ايماني كه در پرتو آن اكتساب خيري شود و اعمال نيك انجام گيرد، معرّفي ميكند; البته درست است كه افراد با ايمان ممكن است لغزشهايي داشته باشند و مرتكب گناهاني شوند و از گناهان خود نيز پشيمان گردند، و به اصلاح خويش پردازند، ولي كسي كه هيچ گونه عمل نيكي در تمام عمرش انجام نداده و فرصت كافي داشته است، بلكه برعكس هر گونه گناه و زشتكاري از او سر زده، بسيار بعيد به نظر ميرسد كه اهل نجات باشد و ايمان او به تنهايي مفيد واقع شود; بنابراين، ايمان بايد حدّاقل با قسمتي از اعمال نيك همراه باشد، تا معلوم شود ايماني وجود دارد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران،ج 6، ص 47، دارالكتب الاسلامية.)
از اين رو در بسياري از آيات قرآن كريم، ايمان و عمل صالح در كنار هم واقع شدهاند، به گونهاي كه نشان ميدهد اين دو، جداييناپذيرند و راستي هم چنين است، زيرا اگر ايمان در اعماق جان نفوذ كند، حتماً شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابيد و عمل او را عمل صالح ميكند و اصولاً ايمان، چون ريشه است و عمل صالح، ميوه آن است.
نسبت مردم به ايمان و عمل صالح، پنج صورت است:
1. گروهي از مردم داراي ايمان و عمل صالح هستند كه آنان اهل سعادتند; (رعد،29)
2. گروهي نه ايمان دارند و نه عمل صالح انجام ميدهند كه آنان اهل عذابند; (مائده،72)
3. گروهي ايمان دارند و عمل صالح ندارند، كه اين گروه بر دو قسمند; بعضي پس از آن كه ايمان آوردهاند، فرصت عمل صالح را پيدا نكردهاند; يعني بلافاصله از دنيا رفتهاند; اين گروه، اهل نجاتند و برخي ايمان آوردهاند، امّا عمداً عمل صالح انجام ندادهاند; اين گروه فاسقانند و در قيامت گرفتارند.
4. گروهي ايمان نياوردهاند، لكن عمل صالح دارند كه مانند گروه دوم، اهل عذابند; (ابراهيم،18).
5. گروهي ايمان آوردهاند و بعضي از اعمال آنها صالح و بعضي غيرصالحند كه اينها به دليل ايمانشان، اهل نجاتند و به خاطر اعمال غيرصالح، مجازات ميشوند. (توبه،102)
منابع:
ـ تفسير الميزان و نمونه، ذيل سورة مؤمنون، آيات اول.
ـ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، بهأ الدين خرمشاهي، انتشارات دوستان، ناهيد، ذيل ايمان.
ـ هزار و يك نكته از قرآن كريم، اكبر دهقان، ص 359، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، 1379.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.